بسم الله الرحمن الرحيم
مرز تعجيل نهي شده با تسويف:
اگر در دستورات ديني عجله و شتاب زدگي نكوهش شده به جهت نامعلوم بودن امر است. اگر امري با تفكر و تأمل به نتيجه ي انجام رسيد و باز هم تعلل شد، اين تسويف و مذموم شمرده شده است.
روايت درك فرصت ها و مغتنم شمردن عمر، دال بر اين است كه تسويف از مكايد شيطان است.
"فما يمنعك أيها المغتر المضطر المسوف أن تعمل على مهل، قبل حلول الأجل" بحار، جلد 70، ص 164.
"اي انسان مغرور مضطر مسوّف؛ چه چيز تو را از فكر تدارك اعمالت باز داشته است؟"
و در جاي ديگر با كلمه ي "اياك" مي فرمايد: اياكم و التسويف. كه تسويف در لسان روايات، اعلام خطر و هشدار جدي به انسان است؛ يعني مراقب و برحذر باشيد.
همچنين در روايات ديگر وارد شده است: "وَعِد بفضلك على عبدٍ غَمَرَهُ جهله و استولى عليه التسويف حتى سالّم الأيام" خدايا به سوي تو آمده ام در حالي كه عملم ضعيف و جسمم به راحتي و آسايش عادت كرده و انگيزه هاي تسويف در من فزوني يافته است...
می توانید روايات اين موضوع را هم در كتاب بحار الانوار و هم در اصول كافي ج 1و2 مشاهده نمایید.
آنچه مهم است اينكه بسياري از امور ما متأثر از روحيه تسويف، به تأخير افتاده و عمر ما را به سرعت به زمان مقرر شده تا پايان عمر نزديك مي كند و زماني به خود مي آييم كه ديگر سال ها از عمرمان گذشته و بازگشتي هم ندارد. اميد آن كه از اين بيماري خطرناك رهايي يابيم.
درمان تسويف:
بهانه ها و توجيهات ما در امور خير قطعا تسويف است. به عنوان مثال:
-الان حال نماز ندارم. اول وقت نشد اشكال ندارد. در عوض با حضور قلب نمازم را مي خوانم.
-خوب وعميق درس خواندن و جبران عقب ماندگي براي بعد. الان فعلا امتحاناتم را بدهم و بعد عميق كار مي كنم.
-مرتكب اشتباه و گناه شديم، حالا شب قدر توبه مي كنم. در فلان مكان مقدس توبه مي كنم. به راحتي غيبت ميكنيم و بعد توجیه مي كنيم و در صورت متنبه شدن از گناه غیبت، توبه و تداركات آن را عقب مي اندازيم.
ازاين قبيل رفتارها در زندگي روزمرّه، بسيار ديده ميشودكه مصداق بارز تسويف است. براي رهايي ازاين رذيله اخلاقي
1. دوري از تسويلات شيطان: در دو آيه18و83 از سوره يوسف به اين امر اشاره شده است: "قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ".يعني این امر واهي را نزد شما زيبا جلوه داد و در نتيجه پيراهن خونی يوسف را نزد پدر آوردند و حضرت يعقوب فرمود: بلكه نفس، اين امر زشت قبيح را در نظر شما زيبا جلوه داده است...
شيطان با چهره ي خيرخواهانه و از در دوستي به صورت مخفي و مرموز انسان را به دام خود مي كشاند و اعمال او را در برابر ديدگانش تزيين مي كند. و باطل را در لباس حق پنهان مي سازد.
فرمان قرآن است كه از شر او به خداوند پناه ببريد: "من شر الوسواس الخناس"
درست است كه در اين مساله، نقش اصلي به شيطان داده شده، اما اراده و اختيار انسان چه مي شود؟ نهايتاً اين است كه انسان تصميم ميگيرد و قلبش را به روي شيطان باز كند يا ببندد. قرآن مي فرمايد: "إنه لیس له سلطانٌ..." شيطان بر شما تسلطي ندارد و تنها شما را دعوت مي كند و شما هستيد كه او را اجابت مي كنيد. شيطان هم مي گويد: "فلا تلوموني و لوموا انفسكم" خود را ملامت نکنيد و نه مرا.
بنابراين براي رهايي از وسوسه هاي شيطان بايد اراده قوي كرد و به خدا پناه برد و به ياد خدا بود. به او توكل كرد و نسبت به ديگران دلسوز و مهربان بود؛ و این معيار اخلاقي مهم را فراموش نكرد كه آنچه براي خود مي پسندي براي ديگران نيز بپسند و آنچه در اختيار تو نيست، راضي و قانع باش كه اين است اولين و مهم ترين گام براي "درمان تسويف"
اما گام دوم...
ادامه دارد