با بهاران روزی نو می رسد و ما همچنان چشم به راه روزگار نو ...

شناسه نوشته : 24303

1396/12/27

تعداد بازدید : 432

با بهاران روزی نو می رسد و ما همچنان چشم به راه روزگار نو ...
نوروز با شهدا

 

وقت سال تحویل همه سر سفره‌ی هفت‌ سین نشسته بودیم. چشمم که به عکس محمود افتاد، اشک توی چشم‌هایم جمع شد. محبوبه گفت: «مامان! چی شده؟»
گفتم:« هیچی مادرجان! یاد باباتون افتادم، سال که تحویل می‌شد می‌گفت: حاضری بریم یه سر به همسایه‌ها بزنیم؟ می‌رفتیم. هر جا چند دقیقه به اندازه‌ی یک چایی خوردن می‌نشستیم و عید مبارکی می‌گفتیم و بلند می‌شدیم


شهید محمود ادب
منبع فرهنگنامه شهدای سمنان، ج1، ص371